ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

نشانه چیست..؟!

دیشب در جمعی از آشنایان نزدیک بحثی شکل گرفت در مورد فیلم رگ خواب.. عده ای موافق فیلم از همه جهاتش بودند و عده ای فیلمنانه را ضعیف اما فیلم برداری و لوکیشن و انتخاب بازیگر را عالی میدانستند.. من شخصا شیفته شخصیت لیلا حاتمی بودم و البته با بازی بخصوصش در رگ خواب علاقه ام دوچندان شد .. دنباله بحث به سمت شخصیت خانم حاتمی رسید که از جمله بازیگرانی هستند که هیچ وقت حس نشد سعی در جذب مخاطب از طریق ظاهرش را داشته باشد.. هنر را میشناسد و به هنر فکر میکند ..

عده قابل توجهی تنها با تغییرظاهر سعی در بیشتر دیده شدن دارند که البته اگرچه در هنر بازیگری راه به جایی نبرده اند اما در فیلم های تجاری کاملا موفق ظاهر شدند..

اما مردم عادی چرا.. چقدر تلاش برای دیده شدن و البته زیبا دیده شدن .. چقدر هزینه.. چقدر وقت.. چقدر انرژی..؟ گشت کوچکی در خیابانها .. اصلا هم فرقی نمیکند کدام محله ها.. کدام مناطق.. کدام شهر ها.. گویای همه چیز است.. برای مثال کافیه فاصله کوتاه میدان کاج تا خیابان سرو شرقی سعادت آباد را نگاه گذرایی بیاندازید.. سالن های زیبایی..کلینیک ها ی دامپزشکی و غذاخوریها  و دیگر هیچ..

این ها نشانه چیست..؟!  شاهد زنده ای که کارمند بانک بود در جمع ما اعتراف کرد حقوق ماهیانه یک ناخن کار در  سالن زیبایی مجاور محل کارش نزدیک به دو برابر حقوق اوست..!!!

به نظر من  این نشانه ابتذال است.. و به قول مهران مدیری عصر ابتذال..



در میان امواج بدون هیچ لنگر گاهی

امروز دوباره عصر سقراط است..

زندگی اخلاقی ما با انحلال عادات قدیم در معرض تهدید است و زندگی عقلانی ما در سرعت و گسترش است.

همه اعمال و اندیشه های ما تازه و در مرحله آزمایش است و هنوز هیچ چیز محقق و مستقر نگشته است؛ وسعت و پیچیدگی و تنوع تغییرات زمان ما بی سابقه است. همه آنچه در دور و بر ماست، از ابزاری که کار ما را پیچیده تر می سازد و از چرخ هایی که ما را به دور زمین می گرداند تا نوآوری هایی که در روابط جنسی ما پیدا می شود تا تکان های سختی که روح ما را از جهان وهم و خیال پایین می آورد، دگرگون شده است. انتقال از کشاورزی به صنعت و از ده به شهر های کوچک و از شهر های کوچک به شهر های بزرگ، علم را بالا برده و هنر را پایین آورده و اندیشه را آزاد کرده و به حکومت های استبداد و اشراف خاتمه داده است، حکومت های سوسیالیستی و دموکراتیک پدید آورده و زن را آزاد ساخته و ازدواج را سست کرده و اخلاقیات قدیم رو نقض کرده و تجمل را جایگزین ریاضت و لذت جویی را جانشین تقدس ساخته است و از شمار جنک ها کاسته و بر شدت و وحشت آنها افزوده و بسیاری از گرامی ترین عقاید دینی ما از ما را گرفته و به جای آن فلسفه ای مکانیکی و جبری درباره ی حیات به ما داده است.

همه چیز با شتاب در جریان است ولی ما  در میان امواج آن لنگرگاه و مستقری نمی یابیم.


                                                                                                                                                                                                                                                                   برگرفته از کتاب لذات فلسفه ویل دورانت