ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

پادکست..


اخیرا بیشتر بحث من و جناب همسر در مورد خستگی منه..

کمک چشم گیری برای بچه داری ندارم..و این باعث شده اعتراض هام بشتر بشه..

مثل امروز که بحث کردم و یادآوری که خسته ام.‌.که درک نمیشم..و نتیجه این بود که الان پدر و پسر بیرونن تا من یه نفسی بکشم..

فندق خیلی شیرین شده..خیلی دوسش دارم..به همین خاطر دلم میخواد باحوصله تر بچه داری کنم..

این روزا تفریح اصلی من پادکست گوش دادنه..

مخصوصا اپیزود های رادیو مرز..

گاهی تو شوک میرم..اما باید قبول کنم که دنیای بیرون داره به این شکل میگذره.‌.ترسناک..


چرا بارون نمیاد..چرا..



نظرات 1 + ارسال نظر
فرزانه 29 بهمن 1402 ساعت 04:50

بزرگ کردن بچه واقعا سخته و حق داری
وقتی3 ، 4 ساله بشن خیلی راحت تر میشه

انشاالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد