ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

سکوت های پر هیاهوی من..

 امکان ندارد در خانه ام باشم.. در خانه ام نباشم.. در شادترین و یا غم انگیز ترین لحظه هایم باشم.. اما عبور تند و برق آسای لحظه ها من را شکه نکند.. همه چیز شبیه خواب می ماند برایم.. لحظه هایی که اصالت ندارند.. زمان و ساعتی که بی اعتبار رخ می کشد به رویم..گویی بالای یک بلندی نشسته ام و عبور تند همه اتفاقات ریز و درشت را نظاره گرم..


از خیلی ها شنیده ام که فلانی (من) خیلی ساکت است.. آرام است.. بی هیاهوست.. اما هیچ کدام از آنها نمی دانند که اگر دهانت را ببندی.. یا گوش هایت را بگیری.. یا برای لحظه ای پلک روی هم بگذاری.. تازه ابتدای حرف و سخن و هیاهوست..  این ها دریچه هایی هستند که در این روزگار شده است مثال یک شبکه اجتماعی.. شبکه ای مانند اینستاگرام که زرق و برق ها را در چشمانت می کنند.. حرف ها و خبرهای سطحی و بی پایه و اساس را روانه گوش هایت میکند..و خیلی نرم زمانت را می‌بلعند بی آنکه چیز چشم گیری نثارت کنند.. بگذرم.. حتی ذکرش در چند خط هم برایم وحشت زاست که چگونه این وقت کوتاه و بسیار کوتاه را هم صرف این قبیل داستان ها میکنیم..

اگر گاهی ورودی های جسم مان را ببندیم.. مطمئنا ورودی های روحمان باز خواهد شد و چنان هیاهو و غوغایی در درون مان به پا خواهد شد تا جایی که اگر از کسی بشنوی چقدر آرامی، تصور میکنی به سخره ات گرفته اند.. 

همین. 


نظرات 2 + ارسال نظر
نفر اول 9 اسفند 1399 ساعت 10:14 http://Otaqeshakhsi.blog.ir

مثل همیشه عمیق و تامل برانگیز

یاسی‌ترین 6 اسفند 1399 ساعت 10:17 http://yasitarin.blog.ir

واقعا هم ... وقت بسیار کوتاه!

کوتاه و پر سرعت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد