ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

دنیای مجازی این روز ها..


هیچ صفحه ای در فضای مجازی ندارم..به جز اینجا..

اما با کمک گوگل میتوانم گاهی برای شناخت زمانه ام سری به بعضی صفحات اینستاگرام بزنم و حال و احوال عده ای از هم روزگارانم را در یابم..

بعضی صاحبان صفحه کتاب خوان اند.. بعضی گردشگر اند.. بعضی مهاجر اند.. بعضی اسپانسر شرکت های دکوراسیون منزل اند.. اما بعضی هم دائم در حال شرح دادن تمام روزها ی زندگیشان هستند..!!!! از لحظه لحظه های زندگیش عکس میگیرد.. حتی از خصوصی ترین لحظه هایش ..!! ثروتش را به رخ می کشد.. از تک تک اشیاء خانه اش .. از لباس هایش.. از خانه ای که بی شک هرکس آن را در اختیار داشت می توانست چنین فضایی بسازد.. از جواهراتش.. از عکس های عروسی اش.. گه گاه از اندک هنری که دارد..

وقتی صفحه اش را باز میکنی سراسر تجملات است..رفاه و خوشبختی اش را به نمایش می گذارد..

صاحب صفحه از چهره و اندامی بی نقص در عکس ها برخوردار است.. در اکثر اوقات با موهایی آرایش کرده و لباس هایی بسیار زیبا و مارک دار در منزل روزگار می گذراند.. فضای تراس خانه اش با آن چشم انداز مسخ کننده اش بیشتر از تمام دارایی های یک خانواده متوسط است..

دلم می گیرد.. دلم می گیرد که با چه تفکری می توانی این حجم از خوشبختی که به تصویر کشیده ای را به رخ عده ای که روزگار به هر دلیلی محروم شان کرده از این شرایط بکشی.. 

این افراد در پاسخ میگویند هر کس غم ها و مشکلاتی در زندگی اش دارد.. 

من در پاسخ میگویم پس چرا از آنها عکسی نمی گذاری.. حرفی نمی زنی.. 

به نظر من این افراد بسیار ضعیف اند..از  خلأ روحی  رنج میبرند و خود نمی دانند و شاید هم خود را به ندانستن میزنند..

کاش عامل آن لحظه ای که بازدید کننده ای با دیدن شرایط بهتر از خودش آهی از سر اندوه می کشد نباشیم..

کاش کنار این حجم از خوشبختی که درک واقعیتش برای بازدید کننده در حد همین صفحه است و دیگر اجازه فهم تیرگی های احتمالی ای که پشت این تصاویر زیباست را ندارد، درسی.. نکته ای .. دیدی متفاوت و واقعی هم به مخاطبان می دادند تا مشتبه نشود که خوشبختی و آرامش یعنی این چیزی که این شخص به نمایش گذاشته است..

کاش..


نظرات 1 + ارسال نظر
نفر اول 28 مهر 1397 ساعت 13:59 http://otaqeshakhsi.blog.ir/

زیادی متوقعی! این بسیار مردمان، اصلا به این قیبل موضوعات اندیشه نمی‌کنند.

متاسفانه اینطور به نظر می رسه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد