ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

پاییز بهاری ست که عاشق شده است..


خیلی ها علقه و پیوند به ماه تولدشان دارند از آن جهت که خودشان در آن ماه متولد شده اند.. اما من از ماه تولدم که از خانواده پاییز هست ممنونم که قبول کرد و اجازه داد  نسبتی با پاییز پیدا کنم.. ممنونم پاییز عاشق..

سعی کردم در این چند سالی که از مستقل شدنم میگذرد به وقت پاییز جشنی کوچک برای خودم و شریکم مهیا کنم.. نه با کیک و چیز های مرسوم..

 با تمیز کردن خانه.. برق انداختن گل های نارنجی آشپز خانه.. تغییر دکور پذیرایی.. حذف کردن بعضی وسایل.. مثلا هوا پز را از روی کابینت جمع کردم تا کاشی های پشتش نفسی بکشد.. تمیزش کردم و برای اولین بار قلم و رنگ های زیبا دست گرفتم و نقاشی کشیدم روی کاشی ها.. رنگ های پاییزی پاشیدم بر گوشه آشپزخانه ام.. هرچند از ابتدا ترکیب رنگ آشپزخانه ام پاییزی بود..

چند شاخه حسن یوسف را که در شیشه آب بود گذاشتم گوشه دیوارش.. چه جشنی برپا شد..



نظرات 1 + ارسال نظر
نفر اول 24 مهر 1397 ساعت 02:55

آدم ناخودآگاه دوست داره یه تصویرم ببینه از اتفاقات پاییزی منزل شما. مبارک باشه بانو :*

ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد