دل خوشی من به تاریکی و سکوت مطلق شبه..
وقتی فندق و پدرش خوابیدن..
من با خود خودم تنها میشم..
فکر میکنم به روزی که گذشت..
ایراداتم را به خودم یادآور میشوم ..
شب می سازد مرا برای روزی تازه..
پ.ن:
کاش شب برای همه سرشار از آرامش باشه..
مرسی حنا عزیز از پیامت تو وبلاگم. خیلی ممنونم که تجربه هات رو به اشتراک گذاشتی. خوشحالم که خواننده های مهربونی دارم. خانواده تون هر روز گرمتر و صمیمی تر باشه عزیزم.
مرسی حنا عزیز از پیامت تو وبلاگم.
خیلی ممنونم که تجربه هات رو به اشتراک گذاشتی. خوشحالم که خواننده های مهربونی دارم.
خانواده تون هر روز گرمتر و صمیمی تر باشه عزیزم.