واکسن هجده ماهگی پسرک رو زدم .
همراه با تب و بی قراری..دیشب تا صبح مراقبت.
تغییر هورمون ها.
صبح بحث با همسر.
نتیجه..
کنار پسرک دراز کشیدم و برام مهم نیست کیی منتظره بهش زنگ بزنم.
مهم نیست خونه به تمیز کاری نیاز داره.
مهم خودمم که خسته ام.
حوصله حرف زدن با کسی رو ندارم.
فردا مهمونی دعوتیم بیرون و اگه چند روز پیش بود کلی خوشحال میشدم ولی الان اصلا برام مهم نیست.