ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

بیشتر از هر معلم دیگری در زندگی ام به تو مدیونم..


آزادی فردی عامل مخدر بزرگی است برای اغفال از آزادی اجتماعی و از خود آگاهی اجتماعی..

وقتی می گفتی ..

برای اینکه خودآگاهی اجتماعی در ذهن کور بشود و آدمی از آن اغفال شود، مسئله آزادی های فردی مطرح می شود و چون این آدم احساس میکند که از نظر فردی آزاد است، احساس آزادی میکند! 

 در صورتی که درست مثل این است که در قفس مرغی را باز کنند، اما در سالن بسته باشد! 

چه فرقی میکند..؟ این فقط یک احساس کاذب از آزادی شدن است و حتی بدتر!!

چون آگاه بودن از اسارت خودش عاملی برای نجات است، اما وقتی که همین آگاهی هم از بین برود و به طور دروغین احساس آزادی کند، دیگر خدا را شکر خواهد کرد - و می کند.


کاش بودی دکتر شریعتی و می دیدی تکرار تاریخ را.. میدیدی این دور باطل  جنگ استحمار گرانه را..


جام ساده و دریایی چشمان تو..


جام جهانی های بزرگ و دراماتیک همیشه نماد یک سکانس پر هیجان از کل نمایش زندگی بود در نظرم ..اما خوب باز هم سایه سنت و حقوق نادیده انگاشته زن مانع از این بود که در وجودم جرات و اجازه ورود به همچین ماراتن نفس گیری را بدهم.. 

غافل از اینکه روزگار نه با سنت های مرده کار داشت  و نه با زن یا مرد بودنت.. بله بلیط من برنده شده بود در جام جهانی چشمان تو..

سرنوشت بدون تمرین در زمین های خاکی و سابقه بازی در هیچ باشگاهی مرا روانه جام جهانی چشمان تو  کرد..

بهت و البته هیجان بی حد مرا واداشت تا بی درنگ لباس ورزشی به تن کنم و وارد زمین شوم.. شدم اما بی هیچ نام و نشانی..

نه اسمم را پشت پیراهن زدم و نه تبلیغی روی پیراهنم خواستم.. گمنام برای دل خود می دویدم.. زمین میخوردم و پاس گل میدادم.. شرایط برای گل زدن فراهم میشد اما من پاس گل را ترجیح می دادم تا همچنان در سایه بمانم..

روحیات زنانه شرقی من اجازه معروف و ستاره شدن را به من  نداد.. اما همین که شانس دویدن دراین زمین به من داده شده بود برای تمام عمر کافی بود ..

این تنها جامی بود که نفهمیدم چه کسی آن را بالای سرش برد..


با تشکر ازدعوت   نفر اول

چالش رادیو بلاگی

 از سکوت هایم و یاسی ترین دعوت میکنم 


تو چیستی..


انسان راز خداست 

و

خدا راز انسان