ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

تن بی رمق


زهر و قند..

انواع قرص و آمپول..خواب نامنظم و حالت تهوع ..

به تو پناه میبرم از تمام لحظه ها..

راه نفس..


روزهای عجیبیه..انگار کن چرخ دنده های یه ساعت که سالهاست روغن نخورده و به زور حرکت میکنه..با همون صدا و سختی..

کاش مهر دیگه با ما سر سازگاری داشته باشه و با بارون های قشنگش کمی از غم دل رو ببره..کاش ما رو مهمون پیاده رو‌های خیس و پر از برگ زرد و نارنجی کنه..کاش آسمون امسال راه بیاد با ما..