ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

شکر برای گذر زمان..

پارسال روزهایی رو می گذروندم که تصور تغییر سبک زندگی برام سخت بود..فکر می‌کردم دیگه با وجود بچه نمیتونم خیلی از کارها رو انجام بدم..خوب بچه اولم هست و هر روزش برام تازه و جدیده..روزهای سختی بود..مخصوصا ماه های اول و تغییر هورمون ها و کامل در خدمت یک موجود زنده که برای بقا به مراقبت صد شما نیاز داره..گاهی گریه کردم.. گاهی عصبانی شدم..گاهی امیدوار..اما گذشت و این روزها که از یک سالگی پسرک مدتی می گذره و میتونم غذای دلخواهم رو درست کنم و کمی از فعالیت های قبل رو انجام بدم خیلی خوشحالم..از اینکه پسرک هوشمند شده و کارم کمی راحت تر شده و البته بسیار شیرین تر..

برای کسایی مینویسم که تازه بچه دار شدن یا در آینده نزدیک فرشته ای خواهند داشت. همه چیز میگذره..آره سختی های کم خوابی..کمبود تفریح و محو شدن لحظه ای تنهایی برای خودت..نوسان هورمونی و خوابوندن نوزاد..اشک های بی دلیل..خوشحال باش که ماندنی نیست.


پ‌ن:   کتاب پیش از آنکه قهوه سرد شود رو خوندم و جالب بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد