ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

بی پروا


واقعا برام توجیحی نداره که پسر میتونه تا دیر وقت بیرون باشه و دختر نه..هیچ وقت تو ناخودآگاهم هم تفاوتی قائل نبودم بین دختر و پسر..سر جنگ هم با کسی نداشتم که ثابت کنم این موضوع رو.‌.

از نوجوانی بیشتر لباس های اسپرت میپوشیدم چون راحت بود.موهامو اغلب کوتاه میکردم چون راحت تر بود. اما این دلیل نمیشد که بگن فلانی رفتاری پسرونه داره.  میرقصیدم و کلا رقص رو دوست داشتم. بازی های پسرونه نمیکردم چون برام جذاب نبود. نه به این دلیل که زشته و باید فقط بازی دخترونه بکنم.

خلاصه اینارو گفتم که بگم دیشب خواب دیدم با دوستان دوران دانشجویی صبح رفتیم کله پاچه ای و داریم تو سیاهی قبل از سپیدی صبح، صبحانه میخوریم و بچه و همسر هامون تو خونه هستن.

بدون هیچ محدودیتی. چقدر چسبید. تجربه ای که هیچ وقت با دوستانم نداشتیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
فرزانه 8 شهریور 1402 ساعت 05:55

واقعا همینطوره که میگی
عجب خواب خوبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد