ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

روزهایی تازه..


هفته های آخر و سنگینی ..

شکر خدا که با حضور گل ها و ابرهای زیبا همراه شده..

زیاد نمیتونم بیرون برم..اما بهار حتی در خانه انرژی اش را بی دریغ ارزانی می‌کند.. 

امسال حال روزه دار ها را هم از دست دادم..اما باز هم لطافتش را حس میکنم..

باز هم ممنونم از خدای مهربانم..


پ.ن:

فقط خودش می داند که تمام تکیه ام به خودش است..برای الان و آینده..

پ.ن۲:

گاهی از درک کردن دیگران خسته و کلافه میشم..


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد