آزادی فردی عامل مخدر بزرگی است برای اغفال از آزادی اجتماعی و از خود آگاهی اجتماعی..
وقتی می گفتی ..
برای اینکه خودآگاهی اجتماعی در ذهن کور بشود و آدمی از آن اغفال شود، مسئله آزادی های فردی مطرح می شود و چون این آدم احساس میکند که از نظر فردی آزاد است، احساس آزادی میکند!
در صورتی که درست مثل این است که در قفس مرغی را باز کنند، اما در سالن بسته باشد!
چه فرقی میکند..؟ این فقط یک احساس کاذب از آزادی شدن است و حتی بدتر!!
چون آگاه بودن از اسارت خودش عاملی برای نجات است، اما وقتی که همین آگاهی هم از بین برود و به طور دروغین احساس آزادی کند، دیگر خدا را شکر خواهد کرد - و می کند.
کاش بودی دکتر شریعتی و می دیدی تکرار تاریخ را.. میدیدی این دور باطل جنگ استحمار گرانه را..
این قسمت از کدوم کتابشونه؟
از کتاب چه باید کرد
روحشون شاد
روحشون شاد..