ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

بعضی آدم های بی گناه..

تازه از مهمانی برگشتیم. همه چیز خوب و با لبخند به همدیگر برگزار شد. بعضی نگاه ها از جنس خاصی هستند. از جنس قضاوت. متوجه میشوی که صمیمانه نیستند. در جمع ساکتم و شروع کننده صحبت نیستم. مخصوصا در جمع اقوام همسر. لبخند میزنم و در قالب چند کلمه همراهی میکنم که بی احترامی نکرده باشم. اما نگاههایی که ورانداز میکنند را دوست ندارم. معذب میشوم. در نا خودآگاه م دیگر نمیتوانم آن فرد را دوست داشته باشم. ترس دارم از شخصیتشان.نگویم غیبت اما در مورد همه چیز و همه کس نظر میدهند. متاسفانه در جمع فامیل همسر همچین حسی را گه گاه دارم. بیشتر بی توجم. اما گاهی اذیتم میکند. 

گاهی رفتار مادر همسرم رو می بینم خنده ام میگیرد. گاهی شبیه یه دختر بچه ناراحتی اش را نشان میدهد. اما همیشه با تعجب باه خودم میگویم پس سن و سال و تجربه درسی به او نداده. آدم خوبی ست . زود قضاوت میکند. بارها همسرم حرفی زده و او از چشم من دیده. اما من ندید میگیرم. همین خرده رفتار ها در سرد شدن رابطه تاثیر میگذارد. مثل رفتار امشبش که باعث شد وقتی به خانه میرسیم همسر بی گناهم را با این حرف که کاش سیزده بدر را دوتایی  جایی می رفتیم. و جناب همسر عصبانی شد که نه. سیزده بدر فقط با خانواده و من با لحن نچندان خوشایند گفتم متاسفم که هیچ مراسم روتین شده ای را نمی توانی تغییر دهی. خودم فهمیدم این حرفم از کجا نشأت گرفته. و همسرم بی گناه بود.

این حرف ها را فقط اینجا می توانم بزنم. خانواده ام به هیچ وجه پذیرای غیبت نیستند..و چه خوب ..

پ.ن: انسان متمدن کیست..؟! کسی که لباس مارک.. ماشین و منزل لوکس داشته باشد..؟! نع.. انسان متمدن کسیست که بر خود و رفتار و کردار خود مسلط است و دیگران و حقوق دیگران را رعایت میکند.. متمدن زود قضاوت نمیکند..متمدن به دیگران احترام میگذارد و به همان اندازه که برای خود حقوق قائل است برای دیگران هم ..

قرآن را که سراسر پند در جهت رعایت حق دیگری است را کنار بگذاریم ..کتاب های انسان متمدن غرب را بخوانیم .. چیزی جز این نمی بینیم..

پ.ن:

فیلم مه را دیدم. امیدواری.. امیدواری.. وقتی ترس را کنار بگذاری همه چیز وضوح میابد و حل میشود..

فیلم خوبی بود.. تمدن و انسان متمدن رو به سخره گرفت..


نظرات 1 + ارسال نظر
سکوت هایم 15 فروردین 1397 ساعت 06:03

فلانیو دیدی چی پوشیده؟!!!
اون یکی که پسر دار شده فکر کرده شاخ غولو شکسته همچین واسه ما پز و افاده میاد...
دختر فلانیو اونروز تو مهمونی دیدم قیافش2زار نمی ارزه ها ولی کلاس میزاره در حد تیم ملی.


باورت میشه فامیل حاجاقای ما هم به همین نسبت به فامیل حاجاقای شما شباهت دارن.
منم اصلا همصحبت خوبی واسه این مسایل و بحثا نیستم ولی به قول تو با لبخند و سکوت همراهیشون میکنم :)
هرچند میدونم بخاطر همین همراهی نکردنشون بعد از ترک مجلس منم میرم جزو لیست سیاهشون که چند موردشو اون بالا واست گفتم :))))
تو تنها نیستی 13 من هم بااجبار باخانواده ی همسر گذشت:)

منم همچین حسی رو دارم که در نبودم ممکنه همون رفتاری بشه که در مورد بقیه ..
دیده شده موضوعی ای که مربوط به سیزده سال پیش بوده رو دوباره جراحی کردن..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد