ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..
ورق های زده نشده..

ورق های زده نشده..

وقتی در مورد موضوعی مینویسم متمرکزمیشوم و منطقی تر و حتی آرام تر با آن برخورد میکنم تا صحبت کردن در باره اش.. پس باید نوشت..

انقلاب محبوب من..

همسر عزیز پیشنهاد قدم زدن در این هوای مهربان را پذیرفت و راهی خیابان انقلاب شدیم.. 

شکر اندر شکر شد..

برف و کتاب..

هرچند کتاب مورد علاقه ام را به خاطر گرانی اش فعلا نخریدم اما در کتاب فروشی ها می گشتیم و لذت میبردیم..

جناب همسر هم در کافه فرانسه لذتمان را کامل کرد..


پ.ن : قبل از بیرون آمدن از خانه، تند و تند خانه را مرتب کردم که وقتی از سرمای بیرون به خانه پناه میبریم مرتب بودن خانه لذت گرما را دو چندان کند برایمان..اما در راه فقط افرادی جلوی چشمانم بودند که خیابان مقصد و مبدا شان است...وقتی بازگشتم لذت گرمای خانه زیاد در دلم ته نشین نشد..

ای کاش همه در کاشانه شان از این برف لذت می بردند..


نظرات 1 + ارسال نظر
نفر اول 9 بهمن 1396 ساعت 05:32

به به :) عیش تون نوش عزیزم...

ای کاش همه در کاشانه شان از این برف لذت می بردند...

ممنونم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد